ضرورت حفظ محیطزیست انسان، هم در متون دینی و هم در مقررات و قوانین کشور از عنایت ویژهای برخوردار است؛ بهگونهای که اصل 50 قانون اساسی هم به این مهم اختصاص یافته است. در این اصل حفاظت محیطزیست وظیفه عمومی تلقی شده و بر این اساس فعالیتهای اقتصادی و غیر آنکه به آلودگی محیطزیست یا تخریب غیرقابلجبران آن ملازمه پیدا میکند، ممنوع دانسته شده است.
آنچه این روزها بهخصوص در شهرهای صنعتی و بزرگ بر مردم میرود نفس کشیدن در هوایی آلوده به انواع سموم است که با استناد به گزارشهای مقامات ذیربط، شرایط هشدار را برای این محیط آلوده متناسب کرده است و منشأ سؤالاتی شده که طرح آنها ضروری مینماید. ازجمله این سؤالات این است که مجریان قانون اساسی برای حفاظت از محیطزیست از گذشته تاکنون چه اقداماتی داشتهاند که نتیجه و پیامد آن اقدامات، آلودگی شدید همراه با ضررهای فراوان امروز بر جان و مال انسانهاست؟
بدیهی است پاسخ به این سؤال نمیتواند داشتن تشکیلات حفاظت محیطزیست باشد زیرا اینگونه نگرش خود مولد وضع و شرایط امروز است؛ بدین معنی که حفاظت از محیطزیست انسان چنانچه با نگرشی یکسویه و غیرسیستمی و غیرجامع توأم باشد بلاشک کافی نبوده و جامعه و دولتها بعد از مدتی متوجه میشوند که بهرغم اقدامات زیستمحیطی، کارشان به نتیجه مثبت نرسیده بلکه نقض غرض شده و محیطزیست آلوده شده است.
حفظ محیطزیست کار یک دستگاه و مدیریت نیست که امری ستادی است و آیندهپژوهی گسترده و عالمانهای را میطلبد تا کارشناسان مرتبط با آن، بتوانند آینده فضای زیستی جامعه را در قبال اجرای اقدامات و تصمیمات و سیاستگذاریهای متنوع و گوناگون متخذه، تخمین زده و براساس آن خط قرمزهایی را بر نوع تصمیمگیریها و بر نظام اجرایی کشور وضع کنند تا آینده جامعه در سالهای پیشرو از گزند و مصایب آلودگیها مصون بماند.
این عبارت بهمعنای آن است که شرایط مخرب و آلوده شده فعلی، نتیجه نگرش غیرسیستمی و غیرجامع تصمیمگیرندگان به تصمیمگیریهای مختلف در کشور است و منطقا مسئولیت وضع فعلی برعهده مجموعه و سیستمی است که بهخاطر سهلانگاری در ایفای وظایف یا متأثر از کاستی دانش و ضعف کارشناسی در فهم مسائل زیستمحیطی کشور یا ملغمهای از این موارد و سایر عوامل، آنرا بر جان و سلامت و شادابی و اقتصاد و اموال مردم تحمیل کردهاند.
آلودگی هوا به سهم خود دارای این پیام و هشدار است که اداره امور کشور مقولهای تکبعدی نبوده بلکه پدیدهای چندینوجهی است و پیامدها و نتایج ناشی از این سادهانگاریها را در محاسبات مربوط به اداره مملکت وارد نکنیم. این بیان در تمامی امور مطرح است و اختصاص به یک امر ندارد.
آنچه امروز بر مردم در شهرهای صنعتی میگذرد استفاده از آلودهترین و خطرناکترین کالا یعنی هواست که بهخاطر فراوانی و کثرت آن، دارای قیمت و هزینه نیست لیکن این کالای مجانی اکنون از آنچنان ویژگیهای غیربهداشتی و مضری برخوردار شده که باید گفت استفاده از هوای تمیز هم دیگر مجانی نیست بلکه آنچه مجانی و رایگان است هوای آلوده و سمی است و محیطزیست آلوده، هوای تمیز را از قیمت برخوردار کرده است.
باید اقتصاد آلودگی را جدی گرفت و بر هزینههای اقدامات و تصمیمات مملکتی، هزینههای آلودگی زیستمحیطی را هم افزود و آنگاه دید آیا مردمی که ریهها و اندام تنفسی آنان مدام از ناحیه فضای آلوده شده ناشی از ناکارآمدی در مدیریتهای معطوف به محیطزیست، در سراشیبی بهرهوری قرار دارد، حق آنرا ندارند که نمایندگانشان در مجلس شورای اسلامی، علیه فضای مسموم محیطزیست در موضع سؤال و پاسخطلبی قرار گیرند؟